دفاع مقدس
ازجان گذشته اند که جانان رضاشود
ایران کمی شبیه به کرب و بلا شود
خونی که در مسیر خدا خرج میشود
اصلاًعجیب نیست که خون خدا شود
آنقدرباحسین اجین بوده اند که
هر یادواره صفحه ای از روضه ها شود
خون شهید ضامن حفظ نظام ماست
پس نیست دشمنی که حریف ولا شود
این نهضت خمینی و راه حسینی است
باید بـــــــــــلای کاخ یزیـد و جفا شود
مــــــــازیر بار ظلم ستمگر نمی رویم
حتی اگر سر از بـــدن مــا جدا شود
ما پیشمرگ رهبر و اسلام و میهنیم
تا ساعتی که فاطمه حاجت روا شود
آن روز با علی به حرم وصل میشویم
باید تقاص یـــــــاس کمانی ادا شود
حسین ایمانی
************
رفتي سبد سبد گل پرپر بياوري
مرهم براي زخم كبوتر بياوري
ردِّ هزار چلچله را پر كشيده اي
تا از شب طلائيه سر در بياوري
كنج كدام خاطره جا مانده غربتت
رفتي نشاني از غم مادر بياوري
اين قطعه خاك ، بوي ملائك گرفته است
اي كاش هديه ، تربت سنگر بياوري
مي شد كه در مسير رهايي شكوفه داد
بوي بهشت از دل معبر بياوري
از پشت خاكريز ، نه از پشت ميز ها
شمعي به ياد غربت حيدر بياوري
زخمي ترين نشانهي پرواز در تو بود
رفتي كه تا دو بال سبك تر بياوري
حسين عبدي
**
برگرفته از وبلاگ دوکوهه
******************
در آسمان گريه كه پر ابر شد دلم
در تنگناي سينه كه بي صبر شد دلم
بغضي عجيب دور و برم را گرفت و بعد
باران اشك چشم ترم را گرفت و بعد
همراه با تبسم صبح نسيم ها
روي قنوت بال و پر ياكريم ها
بي اختيار راهي دشت جنون شدم
راهي دشت عاطفه و اشك و خون شدم
يعني بهشت روشن گلهاي سينه چاك
يعني حريم قدس شهيدان بي پلاك
يعني شلمچه و حرم آسمانيش
آن غربت هميشگي و جاودانيش
يعني دوكوهه و غم ياران خسته اش
كارونِ اشك و ساحل در خون نشسته اش
بغض غروب فكه و دلتنگي غمش
اروند و چشمهاي پر از اشك نم نمش
چزابه و تلاطم خون در مسير نور
معراج تا هميشه به روي حرير نور
شام طلائيه كه پر از ياد ناله هاست
آن تربتي كه هرقدمش باغ لاله هاست
زائر شدم بهشت دل و مهد عشق را
تا كه دوباره تازه كنم عهد عشق را
باشد هميشه سمت شهادت نگاه من
باشد به سوي چشمهي خورشيد راه من
تا كه دل شكستهي من زير و رو شود
تا رنگ حق بگيرد و با آبرو شود
تا باز هم نفس بزنم در هواي عشق
تا كه شود دوباره دلم آشناي عشق
باشد سرود سرخ لبم ذكر يا حسين
باشم هميشه نذر حسينيه هاي عشق
قسمت كني زيارت شش گوشه را كه من
باشم دوباره زائر كرب و بلاي عشق
لبريز آه و ندبه و غم گريه مي كنم
دلتنگم و به ياد حرم گريه مي كنم
يادش بخير سينه زدن در طواف عشق
يادش بخير كنج حرم اعتكاف عشق
يادش بخير عطر گل ياس و علقمه
يادش بخير روضهي عباس و علقمه
هر شب دوباره گريهي اشك و حضور غم
با روضه ها و مرثيه هاي صبور غم
آنجا كه لاله مي چكد از بغض هر نگاه
در بين تل گريه و گودال قتلگاه
يوسف رحيمي
******************
عمري گذشت و يوسف ما پيرهن نداشت
آري كه پيرهن نه ، كه حتي كفن نداشت
عمري گذشت و خنده به لب هاي مادرم
خشكيده بود و ميل به دريا شدن نداشت
عمري هميشه قصهي نقاشي ام شده
مردي كه دست در بدن و سر به تن نداشت
حالا رسيد بعد هزاران هزار روز
يك مشت استخوان كه نشان از بدن نداشت
مادر كه گفت : شكل تو دارد پدر ، ولي
وقتي كه ديدمش پدرم شكل من نداشت
فهميدم از نبودن اندوه جمجمه !
بابا هواي سر به بدن داشتن نداشت
با اينچنين رسيدن و آن هم بدون سر
حرفي براي مادرم از خويشتن نداشت
آن شب چقدر مادرم از غصه گريه كرد
بيچاره او كه چاره به جز سوختن نداشت
سجاد عزيزي
******************
مائيم و يك بهار چمن هاي سوخته
آئينه دار دشت و دمن هاي سوخته
مائيم و يك بهار گل از زخم خون چكان
مائيم و يك قطار بدن هاي سوخته
يعقوب را بگوي كه چشم انتظار كيست ؟
از راه مي رسند كفن هاي سوخته
آن داغ سخت را كه دل كوه مي گداخت
گفتند مردمان به دهن هاي سوخته
بر شانه مي برند شهيد قبيله را
دل هاي داغدار و بدن هاي سوخته
اين عصر كربلاست ؟ نه صبح قيامت است
خورشيد خون گرفته و تن هاي سوخته
آمد بهار و داغ دل لاله تازه شد
در حيرتم ز تازه شدن هاي سوخته
عباس كيقبادي
******************
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: * شهدا و دفاع مقدس